به گیتی کسی رانماند وفا
روان و زبانها شود پر جفا

 

از ایران وز ترک وز تازیان
نژادی پدید آید اندر میان

 

نه دهقان نه ترک و نه تازی بود
سخنها به کردار بازی بود

 

همه گنجها زیر دامن نهند
بمیرند و کوشش به دشمن دهند

 

بود دانشومند و زاهد به نام
بکوشد ازین تا که آید به کام

 

چنان فاش گردد غم و رنج و شور
که شادی به هنگام بهرام گور

 

پدر با پسر کین سیم آورد
خورش کشک و پوشش گلیم آورد

 

زیان کسان از پی سود خویش
بجویند و دین اندر آرند پیش

 

چو بسیار ازین داستان بگذرد
کسی سوی آزادگی ننگرد

 

بریزند خون ازپی خواسته
شود روزگار مهان کاسته

 

حکیم ابولقاسم فردوسی

 

Share this Post Share to Facebook Share to Twitter Email This Pin This

نوشته شده در تاريخ دو شنبه 14 مهر 1399برچسب:همه گنجها زیر دامن نهند, توسط شایان دیبا